Tuesday, 6 March 2018

گفتگوی اختصاصی مرجان با شبکه تصویری ایران آزادی؛ جایگاه زنان و هنرمندان در مسیر مقاومت

گفتگوی اختصاصی مرجان با شبکه تصویری ایران آزادی؛ جایگاه زنان و هنرمندان در مسیر مقاومت
۱۳۹۶-۱۲-۰۴
072 11 دقیقه خوانده شده

گفتگوی اختصاصی مرجان با شبکه تصویری ایران آزادی؛ جایگاه زنان و هنرمندان در مسیر مقاومت
مرجان؛ بازیگر و خواننده محبوب در گفتگویی اختصاصی با شبکه تصویری ایران آزادی از جمله به جایگاه زنان در مبارزات مردم ایران و نقش هنرمندان در ایستادگی در برابر نظام ولایت فقیه می‌پردازد.

در آستانه گرامیداشت روز جهانی زن مصاحبه‌ای داریم با خانم مرجان هنرمند محبوب کشورمان که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم.
مجری: با سلام به هموطنان گرامی و با درود به جوانان قیام آفرین، زنان شجاع و دلیر میهنمون که با طنین شعارهای «مرگ برخامنه ای روحانی» صدای انقلاب دمکراتیک مردم ایران را به گوش دیکتاتور رساندید و اون را وادار به اعتراف کردید.
مهمون امروز برنامه ما هنرمند محبوب میهنمون خانم مرجان هستن. هنرمندی که هنرخودش را با مقاومت برای آزادی مردم ایران پیوند زد و هنر را در نقش شایسته خودش نشاند.
گفتنی از خانم مرجان زیاد است و در این مختصر نمی‌گنجه اما برای آشنایی جوانانی که در ایران آخوند زده شاید کمتر با صدای ممنوعه مرجان و سوابق ایشان آشنایی داشته باشن مختصری از فعالیتهای ایشان رو به اطلاعتون می‌رسونم.
خانم مرجان از نوجوانی ضمن ادامه تحصیل تا مراحل دانشگاهی فعالیتهای اجتماعی و بطور مشخصاً خبرنگاری در مجله اطلاعات کودکان و.. برنامه‌های کودک در تلویزیون ملی ایران وارد کارهای هنری شد. با شروع دوران جوانی پا به عرصه سینما گذاشت «دنیای پر امید» اولین فیلمی بود که خانم مرجان به همراه زنده یاد محمدعلی فردین به نقش آفرینی پرداخت در همین فیلم بود که اسم هنری مرجان برای ایشان انتخاب شد. در سال ۱۳۵۴ پا به عرصه موسیقی گذاشت «دوردونه» اولین ترانه‌ای بود که اجرا کرد. کمتر از دوسال بیش از ۲۰ ترانه بیادماندنی توسط ایشان اجرا شد. پس از دوسال سارق بزرگ انقلاب خمینی بهار آزادی رابه زمستونی سخت کشاند و هنرمندان و بخصوص هنرمندان زن بیش از همه سرکوب شدند. صدای خانم مرجان ۲۳ سال در سکوت باقی ماند. چرا که ترانه‌ای را برای ایران خوانده بود، ترانه‌ای از شادروان عماد رام به نام «ای شکسته تو شکستی».
بله در دوران سیاه حکومت خمینی از وطن گفتن جرمی بزرگ هست و به همین دلیل برای دیکتاتوری حاکم خانم مرجان هم یک مجرم شناخته می‌شد اگر موافق باشید بقیه داستان را از زبان خودش بشنویم.


خانم مرجان شما از زندانیان مقاوم در دهه ۶۰ بودید می‌خواستم خواهش کنم برای نسل جدید که کمتر در جریان این موضوع هست بگویید که چی شد که دستگیر شدید و کمی هم اگر امکان دارد از خاطرات دوران زندان‌تون برامون بگین.
مرجان:
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم
گر او هست حقا که من نیستم
با سلام به شما و به هموطنان آزادیخواهم که با قیام شکوهمندشون در دی‌ماه گذشته دنیا رو به حیرت و تحسین کشوندن. اول باید بگم با پایداری و مقاومتهای دلیرانه‌ای که من در زندان این رژیم جهنمی دیدم، کمتر می‌تونم به زندانی بودن خودم ببالم جوانانی که میانگین سنی‌شون اکثراً بین ۱۷-۱۸-۲۰ سال بود. البته بودن عزیزانی که در بندهای دیگه که هنوز حتی به نوجوانی هم نرسیده بودن ۱۲-۱۳-۱۰ یا ۱۱ ساله. یادمه تو بند ما البته وقتی داده بودنم به بند عمومی ۲۴۶ قبلاً ۸ ماه من در یکی از انفرادی‌های بند ۳۱۱ بودم تو بند ۲۴۶ که یک بند عمومی بود که بعداً منو آوردن تو بند عمومی، یه دختر بچه‌ای بود به اسم الهه ۱۴ سالش بود وقتی اومدن ببرنش برای اعدام تنها درخواستش دیدن مادرش بود. گریه می‌کرد می‌گفت من مادرم رو می‌خوام، مادرش توی بند دیگه‌ای زندانی بود بهش اجازه ندادن که مادرش رو ببینه بعدها شنیدم که مادرش هم اعدام شد. بله، من ۱۶ تیرماه ۶۱ دستگیر شدم تو خونه خودمون در سال ۱۳۶۱ درست یادمه شب اولین سالروز معدوم شدن اوباشانی که بهشتی در رأس شون بود و رژیم سعی می‌کرد با عنوان ۷۲ تن دادن به اونا یه قداستی براشون دست و پا کنه درحالیکه بعدها روشن شد اینا صد و چند تن بودن. البته زیاد هراسان نشدم چون پیش‌بینی می‌کردم که دنبال منم بیان. همسرم رو دوماه قبل دستگیر کرده بودن، دو ماه قبل می‌دونستم که بالاخره سراغ منم میان. من و ژورک از اوایل سال ۵۹ به خیل هواداران سازمان مجاهدین خلق پیوسته بودیم. از بعد از مخالفت سازمان با قانون اساسی خمینی و با آوردن اصل ولایت فقیه من درآوردی‌اش، اون روزها تنها مخالفین دجالیت خمینی در ایران فقط مجاهدین خلق بودن و این مخالفت رو آقای مسعود رجوی در تجمعات مختلف فریاد می‌زدند در دانشگاهها در امجدیه در میادین مختلف در رسانه مجاهد خلاصه در همه جاهایی که تجمعاتی بود. خیلی دیر ولی بالاخره پژواک این فریاد بعد از سالها توسط ملت بپا خواسته در قیام دی‌ماه امسال در سراسر ایران طنین انداز شد و چقدر عالی بود، بله. اون روزها تنها نیروی مترقی که علم مخالفت با خمینی رو برداشته بود مجاهدین خلق بودن کسانی که سالها با دیکتاتوری پهلوی جنگیدن و زندان، شکنجه و اعدام شدن و این جنگ رو تا همین امروز هم دارن ادامه می‌دن. چون با رفتن شاه دیکتاتوری از بین نرفت بله تاج رفت ولی عمامه جاش نشست اما چی؟ خشن‌تر، بی رحم‌تر و دجالتر از قبلی. من به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شدم. یعنی به جرم آزادی‌خواهی و به این جرم هم افتخار می‌کنم.

مجری: جرم آزادی‌خواهی و افتخار به اون. شما منو یاد یکی از سخنرانی‌های خواهر مریم انداختین که گفتن اگر مبارزه برای آزادی جرم هست ما به این جرم افتخار می‌کنیم.

بعنوان دومین سئوال می‌خواستم بپرسم شما می‌دونید که در این سالها رژیم کاری کرد که مردم از اسلام گزیده بشوند و مذهب رو عامل همه این بدبختی‌ها بدونند. آیا بنظر شما مشکل مردم ایران الان دین و مذهب هست؟

مرجان: این رژیم رو نباید با گفته هایشان قضاوت کرد باید ببینیم در این سالهای سیاه عملکردشون چی بوده. از بالا تا پایین‌شون از خامنه‌ای که ادعای رهبری کردن جهان اسلام رو یدک می‌کشه تا بقیه آخوندهای با عمامه و بی‌عمامه. ببینید طبق یک آمار منتشر شده جهانی شخص خامنه‌ای بیش از ۹۵ میلیون دلار از ملتی به غارت برده که ۸۰ ٪ شون حتی برای نون شب محتاج هستن. کشوری که ذخایر زیر زمینیش باعث حسرت خیلی از کشورهای جهان هست، مردم درگیر جنگ، دربدری، فقر، فلاکت، بیکاری، اعتیاد، گورخوابی و و و خیلی چیزای دیگه هستن؟ تا اونجا که تاریخ به یاد داره آخوند برای غارت و مال‌اندوزی و رفاه همیشه با هر دوز و کلکی که شده یا در قدرت بوده یا با قدرت بوده. عملکرد این رژیم بنظر من هیچ ارتباطی با دین و اعتقاد و اسلام نداره. مگه پادشاهان مستبد حاکم بر ایران خودشون رو ظل الله نمی‌دونستن؟ واقعاً سایه خدا بودن؟ شاه و شیخ هیچ وقت اعتقادی به دین و آخرت و انسانیت نداشتن، از صفویه گرفته تا همین رژیم آخوندی، دین فقط یک دکان بوده. به همین دلیل هم هست که بنظر من خانم مریم رجوی سالها است که جدایی دین از دولت رو فریاد میزنن و بی وقفه در تلاشند که این سلاح فریب و دجالیت رو که سالیان درازی هست وسیله چاپیدن ملت ایران شده از دست این جنایت پیشگان فریبکار بگیرن، بله تا راه استقرار یک حکومت دمکراتیک مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر باز بشه.


مجری: یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های این رژیم زن ستیزی هست شما که خودتون هم زن هستید و هم هنرمند هستین برای ما می‌تونین توضیح بدین که زنان باید چکار کنن؟ چه مسیری در جلوی آنها باز هست؟


مرجان: این رژیم متحجر علاوه بر اینکه در زمینه‌های مختلف اجتماعی، دینی و قومی و نژادی خط کشی‌های تبعیض آمیزی داره، نگاهش هم بشدت به زن غیر اخلاقی و غیر انسانی است. آخوند به زن نه به شکل انسان که به صورت یک کالا و یا یک وسیله نگاه می‌کند، اما اینکه با چنین موجود متحجر و واپسگرا چکار باید کرد؟ ایستادگی بنظر من و مبارزه به هر شکلی، کاری که اشرف و زنان اشرفی انجام دادن درسته که قیمت سنگینی هم پرداخت کردن ولی می‌ارزید. مقاومت‌شون سرمشقی شد برای کل جامعه زنان، نمونه‌اش رو ما در قیام اخیر شاهد بودیم که می‌گفتن ما زن و مرد جنگیم بجنگ تا بجنگیم حتی می‌شه گفت حضور پر انرژی زنان در این قیام بیشتر از مردان کارساز بود. باید گلویی رو که گرفتن رها نکنن.


مجری: برگردیم به همین قیام اخیر، چه چیزی توجه شما رو به خودش جلب کرد و براتون چشمگیر بود؟


مرجان: معلوم است. حضور جوانان نسل دوم و سوم انقلاب نسلی که در انقلاب ۵۷ هنوز بدنیا نیومده بود بنا به اعتراف خود رژیم که البته با سوز و گداز و آه و ناله همراه بود اکثریتی از بیش از ۸ هزار نفری که در طول قیام دستگیر شدن میانگین سنی‌شون ۱۸ تا ۱۹ سال بوده که متاسفانه تعدادی شون هم در سیاه چالهای قرون وسطایی بدست جلادان رژیم خودکشی شون کردن. غیر از کسانی که خونشون کف آسفالت خیابونا ریخته شده بود. یکی از کلیپهایی که مردم از قیام گرفته بودن بنظر من واقعاً افتخار آفرین بود یک تعدادی از دانش آموزان مدارس رو بعنوان حمایت از آخوندیسم با هر ترفندی که بود به خیابون‌ها آورده بودن این بچه‌های نازنین در هنگام راهپیمایی که قرار بود در حمایت از رژیم باشه شعار «مرگ برخامنه‌ای» می‌دادن و یا شعار جوانان که نه فقط تو ایران که از طریق رسانه‌ها و همینطور فضای مجازی در دنیا طنین‌انداز شد: «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام ماجرا»، این پیام به آخر خط رسیدن رژیم رو نوید می‌داد یعنی سرنگونی رو بیان می‌کرد.


مجری: شما از کدوم کار هنری خودتون از همه بیشتر خوشتون میاد؟ کمی برامون در این رابطه بگین.


مرجان: من بعد از آزادیم از زندان ۱۷ سال تمام ممنوع الخروج بودم. یک سال بعد از ورودم به آمریکا و پیوستن مجددم به مقاومت و هواداران مجاهدین خلق ایران قرار شد که در یکی از گردهمایی‌هایی که از طرف مجاهدین و شورای ملی مقاومت در واشینگتن دی سی برگزار می‌شد منم حضور رسمی داشته باشم و برای آزادی ایران دربند دوباره کنار رزمندگان آزادی بایستم. در این مبارزه غیر از حضور فعالم در هر زمینه‌ای که لازم باشه موثرترین سلاح من، صدای من هست و تصمیم من این بوده و هست که این حربه رو فقط و فقط در خدمت آزادی و رهایی ملتم قرار بدم. در اون گردهمایی من اولین فریاد آزادیخواهانه‌ام رو با انتخاب شعری از آقای شهریار دادور همراه با موسیقی هنرمند عزیز آقای محمد شمس بلند کردم.
گیرم که می‌زنید
گیرم که می‌برید
گیرم که می‌کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟
من این کار رو بیش از کارهای دیگه‌ام دوست دارم.
مپندارید که بر بادم
که من تاریخم و یادم
چونان با درد این مردم عجینم من
که پنداری که فریادم…
فریادی که دی‌ماه گذشته ستونهای رژیم آخوندی رو لرزوند هر چند که به یمن مقاومت ملت ایران سالها بود که این ستونها پوسیده بود.


مجری: با توجه به محبوبیت شما بین جوونا اگر بخواین چیزی رو به قیام تقدیم کنین کدوم کار خودتون رو انتخاب می‌کنین؟


مرجان: اگر حافظه‌ام یاری کنه. درست یادم نیست که چه سالی بود، زنده یاد هنرمند متعهد و ارزشمند مقاومت آقای آندرانیک به من خبر داد که یک ترانه‌ای رو بایستی بخونم به نام «آی جوونا» فکر می‌کنم که شعر این ترانه از سروده‌های دلاوران اشرفی باشه. من این ترانه رو برای اولین بار درگردهمایی سالیانه شورای ملی مقاومت و مجاهدین که هرساله در پاریس برگزار می‌شه اینو با حضور خانم مریم رجوی اجرا کردم.
آی جوونا آی جوونا
صدای درد آشنا
کلام نسل سومی
صدای بغض بی صدا…
که البته این روزها پژواک صداشون دنیای مماشات رو داره از خواب بیدار می‌کنه.
آی جونا آی جونا


مجری: اخیراً شما در فیلم مستند قتل عام ۶۷ شرکت داشتید می‌شه کمی هم در این مورد و این کاری که انجام دادین برامون بگین؟


مرجان: بله، من در این فیلم مسئولیت تولید و رهبری هنرپیشه‌ها رو عهده‌دار بودم. اولین سالی که توانستم در گردهمایی شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق در پاریس شرکت کنم بنظرم ۱۲-۱۳ سال پیش بود در گفتگو با مسولین شورا من متوجه فاجعه دردناک قتل عام سال ۱۳۶۷ شدم. جنایتی که به‌نظر من دست کمی از فاجعه هولوکاست نداشت. با این تفاوت که قتل عام یهودیان توسط فاشیست‌های هیتلری در زمانی اتفاق افتاد که جهان درگیر جنگ خونین بود ولی قتل عام زندانیان سیاسی رو فاشیست‌های آخوندی در شرایطی انجام دادن که سراسر جهان زندگی آرامی داشت و این دجالان در نهایت خباثت این فاجعه انسانی رو در خفا انجام دادن و به شدت مانع انتشار خبر اون شدن و نذاشتن این خبر منتشر بشه. وقتی من به ابعاد این جنایت هولناک پی‌بردم خیلی فکر کردم و تنها کاری که ممکن هست بتونم انجام بدم دیدم افشای این جنایت ضدبشری هست از طریق ساختن فیلمی بر این اساس. از همسرم برای ساخت و تعدادی از هواداران شورای ملی مقاومت برای سرمایه گذاری ولی هرچند محدود کمک خواستم همگی دست بدست هم دادیم و نتیجه شد فیلم «فریاد بی صدا» کاری که ممکن هست به جهت امکانات محدود در رده خاصی نباشه ولی بنظر من افشای این جنایت ضدبشری رو توانست کلید بزنه.
خوشبختانه این روزها با فعالیتی که خانم مریم رجوی انجام دادن هولوکاست ۶۷ منظورم قتل عام زندانیان سیاسی هست در جامعه بین‌المللی درحال مطرح شدن هست و اینو باید بگم جنایتکار بدون عقوبت از دنیا نمی‌ره تاریخ گواه این مطلب است.


مجری: این روزها خبرهای زیادی داشتیم در رابطه با به اصطلاح هنرمندان و کارهای هنری در ایران. مثلاً همین جشنواره اخیر که رژیم برگزار کرده آیا این افراد بنظر شما هنرمند واقعی هستند؟ نظرتون چیه؟ و اینکه یک هنرمند در زمانه‌ای که یک حاکمیت با یک نظام دیکتاتوری هست چکار باید بکنه؟


مرجان: داغم رو تازه کردین. با دیدن اونچه که باصطلاح در پخش جوایز اخیر دیدم واقعاً متأسف شدم واقعاً بهتون بگم شرم کردم از اینکه برای چنین مزدورایی امثال حاتمی‌کیا واژه هنرمند رو بکار می‌برن. این آقا کاری به این ندارم که چی ساخته، چیکاره هست، چیکار می‌کنه موقع دریافت جایزه‌اش جملاتی رو بکار برد که می‌شه گفت نمونه یک رذالت بی‌بدیل هست. درحالیکه ملتی توی خیابونا فریاد می‌زدن «سوریه رو رها کن فکری بحال ما کن» و این رژیم جنایت پیشه با گلوله بهشون جواب می‌داد این حضرت باصطلاح بهتره بگم هنربند با افتخار اعلام می‌کنه که: من یک فیلم ساز وابسته هستم من فیلم ساز این نظامم افتخار می‌کنم که فیلمی ساختم در ارتباط با مدافعان حرم افتخار می‌کنم که برای ساختن این فیلم از عزیزی (خوب دقت کنید به خباثت) از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی جایزه گرفتم. خوشحال بوده که از یک جنایتکار جایزه گرفته. مدافعان حرمی که به سرکردگی این قاسم سلیمانی جانور صفت بیش از ۵۰۰ هزار زن و بچه و جوون سوریه رو به خاک و خون کشیدن مدافعان حرمی که باعث و بانی آوارگی میلیونها نفر از خانه و کاشانه‌شون شدن. من یادمه وقتی که سالها پیش ایران بودم همسرم تعریف می‌کرد که بهروز افخمی هم که یکی از همین نفرات مثل حاتمی‌کیا هست برای بازی در یک سریالی به زنده‌یاد فردین مراجعه می‌کنه و ازش می‌خواد که نقش میرزاکوچک‌خان جنگلی رو در اون سریال بازی بکنه. این مرد بزرگ درکمال شجاعت می‌گه من اگر با شما کار کنم دیگه فردین نیستم من می‌خوام فردین بمونم و فردین بمیرم و دیدیم که مردم برای تشییع اون تا منزل آخرتش چه‌ها که نکردن.
این افرادی که در جامعه هنری ایران برای رفاه مادی و مطرح بودن، طوق بندگی دژخیم رو برگردن انداختن امثال حاتمی‌کیا و الهام چرخنده اینا کم نیستن و یا اونایی که در حاشیه مشغول به نعل و به میخ زدن هستن و با توسل به واژه خودساخته و ناهنجار هنر برای هنر و یا اینکه هنرمند نباید وارد مسائل سیاسی بشه و جانبدار باشه تیغ به چهره هنر و ادب این مرز و بوم می‌کشن، هنرمندی که با مردمش و کنار مردمش نباشه به نظر من نه هنرمند که هنربند هم نمی‌شه بهش گفت بله هنربند هم نیست.


مجری: پیام شما برای هنرمندان چیه؟ بخصوص که شنیدیم درمیان ۸ هزار دستگیر شده این قیام چند هنرمند هم وجود داشتن از یک خواننده تا یک شاعر و یک کاریکاتوریست و.. شما چه پیامی برای هنرمندان و جوانهای قیام دارین؟


مرجان: من البته غیر از جنایتکارها که آدم نیستن، آدما رو به سه دسته تقسیم می‌کنم. اول کسانی که بود و نبودشون فرقی نداره انگار که اصلاً نه آمدن و نه بودن.
دوم اونایی که فقط تا زنده‌ان هستن. و دسته آخر کسانی که هستی‌شون به حیات و ممات بستگی نداره اونا همیشه هستن چه در زنده بودن و چه بعد از پرواز، جاویدند. هنرمند واقعی از این قشر هست، سعی کنید که هنرمند باشید. متشکرم از اینکه فرصتی برام ایجاد کردین تا لحظاتی بتونم با هم‌میهنانم باشم. به امید پیروزی ملت ایران که نزدیک هست و زیاد هم دور نیست.


لینک یوتوپ کنفرانس: https://youtu.be/V_NXkR0yH5A
در همین زمینه:


No comments:

Post a Comment